معنی از سازهای کلاویه ای فرنگی
حل جدول
آکاردئون
کلاویه
شستی ارگ وپیانو
از سازهای زهی فرنگی
آلتو
ماندولین
از سازهای بادی فرنگی
ابوا
از سازهای کوبه ای
دف، دهل، تمبک، تنبوره
سنج
دف، دهل، دایره زنگی، نقاره، تنبک، کوس، سنج، دمام، دوطبله، طاس، کوزه، طبل
از سازهای زخمه ای
کمانچه ، رباب ، غژک ، بربط ، چنگ ، دوتار ، قانون ، سلانه ، سه تار ، تنبور ، تار ، عود ، شورانگیز ، تال ، سنتور
فرهنگ معین
(کِ یِ) [فر.] (اِ.) شستی ارگ و پیانو.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی شستی زبانزد خنیا (اسم) شستی ارگ یا پیانو.
قلم فرنگی
خامک فرنگی کلک فرنگی
فلفل فرنگی
پلپل فرنگی
لغت نامه دهخدا
فرنگی. [ف َ رَ] (ص نسبی) منسوب به فرنگ. اروپایی. افرنجی. (یادداشت بخط مؤلف). اروپایی. مسیحی. (حاشیه ٔ برهان چ معین):
چنانکه تا به قیامت کسی نشان ندهد
بجز دهان فرنگی و مشک تاتاری.
سعدی.
خط ماهرویان چو مشک خطایی
سر زلف خوبان چو درع فرنگی.
سعدی.
چو ترک دلبر من شاهدپشنگی نیست
چوزلف پرشکنش حلقه ٔ فرنگی نیست.
سعدی.
ترکیب ها:
- توت فرنگی. فرنگی باف. فرنگی دوز. فرنگی ساز. فرنگی مآب. فلفل فرنگی. کلاه فرنگی. گوجه فرنگی. هویج فرنگی. رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود.
|| (اِ) یک تن از مردم اروپا. (یادداشت بخط مؤلف).
واژه پیشنهادی
هارپ
معادل ابجد
535